یکی از کمالیافتهترین هنرمندان
در حالتی که مفاهیم بسیار گرانبهای مربوط به «نشانهها» و «فضاها»ی حروفنگاری «کالیگرافیک» سنتی، به شیوهای خلاق با قواعد بنیادین زیباییشناسی پرارزش «دیگری» تلاقی میکند- یا به هرحال از دید هنری، میتواند تلاقی کند- نکته اساسی برای نقاش، فرا رفتن هنرمندانه از دانشهای «کالیگرافیک» خویش است، خواه به شیوهای غنایی اشراقی و مکاشفهای باشد، خواه تا آنجا ممکن است، قطعی و قراردادی، بدینسان، این فرا روی ضروری که بیآن، نقاش، نه میتواند هنر، نه در نتیجه زیباییشناسی داشته باشد، به همان اندازه دشوار است که وقتی که هنرمند بیش از حد دانش قطعی و قراردادی دارد: در عوض، او میتواند بسیار دور برود، با بیشترین هوش و روشنبینی خلاق که برای یگانه کیفیت اساسا هنری، شگفتیای به همان اندازه کامل که آشکار، فراهم میآورد. اثر هنری در این موقع از نو بیزمان و غیرمادی میشود. اگر نه به سوی «کلاسیسیم»ها، به سوی «متافیزیک»ها و «اومانیسم»های دیگر میشتابد که در آنها استتاجهای زیباییشناسانه پرتوافکن از دریافتهای روحی- حسی ما، منحصراً و اساساً «سحر» هنری را پدید میآورند که در پایان، تمامی مسأله بر سر همین است. چنین است هنر «تبریزی» که در این مورد، میتوان او را چون یکی از کمالیافتهترین هنرمندان این زمان، نه تنها در مقیاس ایران، همچنین در مقیاس هنر بینالمللی به شمار آورد، هنری که- از زمان «دادا»- سراپا قاعدهشکنی شده است و همین قاعدهشکنی، وقوفیابی بر قدمهای اول «هنرهای دیگری» را در عصری فراهم آورده است که برای خود، در جستجوی قدرتی دیگر است و این قدرت را بری خود مییابد، قدرتی که هر چه بیشتر بر بنیادهای حقیقی «هنرهای دیگری» وقوف مییابد و بنیادهایی که خردخرد، اما ناگزیر از این آثار جدا میشود و بدینسان دیگر نمیتواند از حیث زیباییشناسی نادیده گرفته شود. من لحظههایی با کیفیت نادر را نزد «تبریزی» در خانهاش در تهران گذراندهام، در میان آثاری کاملاً بینقص در قلمروهایی همانقدر مسلم که تازه و در میان مجموعههای قیمتیاش از حرفنگاریهای باستانی، مکتوب یا منقوش بر سنگهای سخت که او محتوای تاریخی- هنری آنها را، همچنان پیام آنها را که نوعی حادثهجویی زیباشناسانه «راز دلگو»ست، در آثارش ادغام کرده است و از آنها فراتر رفته است: از آنهاست این نقاشیها، این نقاشیهای بسیار امروزی و بنابراین، به همان اندازه، همیشگی که جز صفت «هنری» صفتی دیگر بر آنها اطلاق نمیتوان کرد، نقاشیهایی با وفور اخلاقی-زیبایی شناسانه استثنایی و به همین دلیل، در مقولهای بسیار والا.
میشل تاپیه