ایرج زند

(۱۳۲۹-۱۳۸۵)، تهران
نقاش، مجسمه‌ساز

ایرج از تعصب هنری دور بود.
برای او تجربه‌ی ذهنی هنرمند مهم‌تر از شکل بیان آن بود.

در نقاشی‌هایش به ساده‌سازی یا کژنمایی فرم‌ها می‌پرداخت،

اما از امکانات بیانیِ خط و رنگ چندان بهره‌ای نمی‌گرفت.

گزینه‌ی رنگی‌اش غالباً منحصر بود به رنگسایه‌های آبی، قرمز، بنفش،

و خط‌هایش مقید به توصیف اشکال و حالات موجودات خیالی.

در دنیای خیال، حقیقت زیبایی‌های انسان و طبیعت را می‌جست؛

اما در نقاشی‌اش از مرز بازنمایی گیاهان تک‌افتاده، افق‌های دور،

ابرهای پیچان، زیبارویان مغموم و آدم‌های تنهای غرقه

در بحر تفکر فراتر نمی‌رفت. اگرجه بسیار می‌کوشید صور

خیالش را به گونه‌ای مجسم کند که فکر یا احساسی

در مخاطب برانگیخته شود، حاصل کار غالباً در روایتی

رومانتیک از بهشت آرزوها خلاصه می‌شد. این گرایش

به تصویرسازی در مضامین برگرفته از ادبیات عرفانی

نیز رخ می‌نمود، با این تفاوت که نقشمایه‌هایی چون مرغان،

هیولاها و چره‌های هراسیده به میان می‌آمدند.